لغت
یادگیری افعال – استونيايی

kartma
Me kardame, et inimene on tõsiselt vigastatud.
ترسیدن
ما میترسیم که این فرد جدی آسیب دیده باشد.

ärkama
Ta on just ärganud.
بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.

põletama
Ta põletas tiku.
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.

viskama
Ta viskab palli korvi.
پرتاب کردن
او توپ را به سبد پرت میکند.

selgitama
Vanaisa selgitab maailma oma lapselapsele.
توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.

kõlama
Tema hääl kõlab fantastiliselt.
صدا دادن
صدای او فوقالعاده است.

kogema
Muinasjuturaamatute kaudu saab kogeda paljusid seiklusi.
تجربه کردن
شما میتوانید از طریق کتابهای داستان های جادویی ماجراهای زیادی را تجربه کنید.

ära sõitma
Ta sõidab oma autoga ära.
دور کردن
او با اتومبیلش دور میزند.

importima
Palju kaupu imporditakse teistest riikidest.
وارد کردن
بسیاری از کالاها از کشورهای دیگر وارد میشوند.

maitsma
Peakokk maitses suppi.
چشیدن
سرآشپز سوپ را چشیده است.

lõpetama
Kuidas me sellesse olukorda lõpetasime?
اتفاق افتادن
چگونه در این وضعیت قرار گرفتیم؟
