لغت
آموزش قیدها – استونيايی

homme
Keegi ei tea, mis saab homme.
فردا
هیچکس نمیداند فردا چه خواهد شد.

kuskil
Jänes on kuskil peitunud.
جایی
خرگوش جایی پنهان شده است.

alati
Siin on alati olnud järv.
همیشه
اینجا همیشه یک دریاچه بوده است.

kõik
Siin näete kõiki maailma lippe.
همه
در اینجا میتوانید همه پرچمهای جهان را ببینید.

midagi
Näen midagi huvitavat!
چیزی
چیزی جالب میبینم!

miks
Lapsed tahavad teada, miks kõik nii on.
چرا
کودکان میخواهند بدانند چرا همه چیز به این شکل است.

koju
Sõdur tahab minna koju oma pere juurde.
خانه
سرباز میخواهد به خانه خانوادهاش برود.

sisse
Nad hüppavad vette sisse.
به
آنها به آب پریدند.

liiga palju
Tööd on minu jaoks liiga palju.
بیش از حد
کار برایم بیش از حد شده است.

sisse
Need kaks tulevad sisse.
داخل
دو نفر داخل میآیند.

varsti
Siia avatakse varsti kaubandushoone.
به زودی
یک ساختمان تجاری اینجا به زودی افتتاح خواهد شد.
