لغت
آموزش قیدها – استونيايی

varsti
Ta saab varsti koju minna.
به زودی
او میتواند به زودی به خانه برگردد.

tihti
Peaksime tihti kohtuma!
غالباً
ما باید غالباً یکدیگر را ببینیم!

kunagi
Kas oled kunagi kaotanud kõik oma raha aktsiates?
تا به حال
آیا تا به حال تمام پولهایتان را در سهام از دست دادهاید؟

ainult
Pingil istub ainult üks mees.
فقط
فقط یک مرد روی نیمکت نشسته است.

varsti
Siia avatakse varsti kaubandushoone.
به زودی
یک ساختمان تجاری اینجا به زودی افتتاح خواهد شد.

uuesti
Nad kohtusid uuesti.
دوباره
آنها دوباره ملاقات کردند.

hommikul
Pean varakult hommikul üles tõusma.
صبح
من باید صبح زود بیدار شوم.

sees
Koobas sees on palju vett.
درون
درون غار، آب زیادی وجود دارد.

kõik
Siin näete kõiki maailma lippe.
همه
در اینجا میتوانید همه پرچمهای جهان را ببینید.

sama
Need inimesed on erinevad, kuid sama optimistlikud!
همان
این افراد متفاوت هستند، اما با همان اندازه خوشبینانهاند!

kaua
Ma pidin ooteruumis kaua ootama.
طولانی
من مجبور بودم طولانی در اتاق انتظار بمانم.
