لغت
آموزش قیدها – انگلیسی (UK)

very
The child is very hungry.
خیلی
کودک خیلی گرسنه است.

home
The soldier wants to go home to his family.
خانه
سرباز میخواهد به خانه خانوادهاش برود.

before
She was fatter before than now.
پیش
او پیشتر از الان چاقتر بود.

soon
She can go home soon.
به زودی
او میتواند به زودی به خانه برگردد.

somewhere
A rabbit has hidden somewhere.
جایی
خرگوش جایی پنهان شده است.

enough
She wants to sleep and has had enough of the noise.
به اندازهکافی
او میخواهد بخوابد و از صدا به اندازهکافی خسته شده است.

something
I see something interesting!
چیزی
چیزی جالب میبینم!

for example
How do you like this color, for example?
به عنوان مثال
به عنوان مثال از این رنگ خوشتان میآید؟

up
He is climbing the mountain up.
بالا
او دارد به سمت کوه بالا میرود.

too much
The work is getting too much for me.
بیش از حد
کار برایم بیش از حد شده است.

just
She just woke up.
تازه
او تازه بیدار شده است.
