لغت
یادگیری افعال – هلندی

weerzien
Ze zien elkaar eindelijk weer.
دوباره دیدن
آنها سرانجام یکدیگر را دوباره میبینند.

duidelijk zien
Ik kan alles duidelijk zien door mijn nieuwe bril.
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.

haten
De twee jongens haten elkaar.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

meedenken
Je moet meedenken bij kaartspellen.
هم فکری کردن
در بازیهای کارت باید هم فکری کنید.

durven
Ze durfden uit het vliegtuig te springen.
جرات کردن
آنها جرات پریدن از هواپیما را داشتند.

eindigen
De route eindigt hier.
پایان یافتن
مسیر اینجا پایان مییابد.

werken aan
Hij moet aan al deze bestanden werken.
کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.

voorzien
Strandstoelen worden voor de vakantiegangers voorzien.
فراهم کردن
صندلیهای ساحلی برای تعطیلاتگردان فراهم شده است.

bellen
Het meisje belt haar vriendin.
زنگ زدن
دختر دارد به دوستش زنگ میزند.

sorteren
Hij sorteert graag zijn postzegels.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

bestellen
Ze bestelt ontbijt voor zichzelf.
سفارش دادن
او برای خودش صبحانه سفارش داد.
