لغت
یادگیری افعال – هلندی
openen
Het kind opent zijn cadeau.
باز کردن
کودک هدیهاش را باز میکند.
tellen
Ze telt de munten.
شمردن
او سکهها را میشمارد.
meerijden
Mag ik met je meerijden?
همراه سوار شدن
آیا میتوانم با شما همراه سوار شوم؟
verbazen
Ze was verbaasd toen ze het nieuws ontving.
شگفتزده شدن
وقتی خبر را دریافت کرد شگفتزده شد.
dragen
De ezel draagt een zware last.
حمل کردن
خر از یک بار سنگین حمل میکند.
willen verlaten
Ze wil haar hotel verlaten.
خواستن ترک کردن
او میخواهد هتل خود را ترک کند.
mengen
Ze mengt een vruchtensap.
مخلوط کردن
او یک آب میوه مخلوط میکند.
omarmen
De moeder omarmt de kleine voetjes van de baby.
در آغوش گرفتن
مادر پاهای کوچک نوزاد را در آغوش میگیرد.
praten met
Iemand zou met hem moeten praten; hij is zo eenzaam.
با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.
op maat snijden
De stof wordt op maat gesneden.
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده میشود.
controleren
Hij controleert wie daar woont.
بررسی کردن
او بررسی میکند که چه کسی در آنجا زندگی میکند.