لغت
یادگیری افعال – بوسنیایی

povezati
Ovaj most povezuje dvije četvrti.
وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.

pripadati
Moja žena mi pripada.
تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.

izgubiti se
Moj ključ se izgubio danas!
گم شدن
کلید من امروز گم شده!

odustati
Dosta je, odustajemo!
ترک کردن
کافی است، ما داریم ترک میکنیم!

izgraditi
Mnogo su toga zajedno izgradili.
ایجاد کردن
آنها با هم زیاد چیزی ایجاد کردهاند.

trenirati
Profesionalni sportaši moraju trenirati svakodnevno.
تمرین کردن
ورزشکاران حرفهای باید هر روز تمرین کنند.

čuti
Ne mogu te čuti!
شنیدن
من نمیتوانم شما را بشنوم!

postaviti
Morate postaviti sat.
تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.

trebati
Žedan sam, trebam vodu!
نیاز داشتن
من تشنهام، نیاز به آب دارم!

donijeti
Dostavljač pizze donosi pizzu.
تحویل دادن
پیک پیتزا پیتزا را تحویل میدهد.

pratiti
Mojoj djevojci se sviđa pratiti me dok kupujem.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.
