لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (BR)

falar mal
Os colegas falam mal dela.
بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.

passar por
Os dois passam um pelo outro.
گذشتن
آن دو از کنار یکدیگر میگذرند.

lembrar
O computador me lembra dos meus compromissos.
یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.

beijar
Ele beija o bebê.
بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.

queimar
O fogo vai queimar muito da floresta.
سوزاندن
آتش بخش زیادی از جنگل را خواهد سوزاند.

voltar
Ele não pode voltar sozinho.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.

pendurar
No inverno, eles penduram uma casa para pássaros.
آویختن
در زمستان، آنها یک خانه پرنده را میآویزند.

ouvir
Ela ouve e escuta um som.
گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.

extinguir-se
Muitos animais se extinguiram hoje.
منقرض شدن
بسیاری از حیوانات امروز منقرض شدهاند.

entender
Não se pode entender tudo sobre computadores.
فهمیدن
نمیتوان همه چیزها در مورد کامپیوترها را فهمید.

ler
Não consigo ler sem óculos.
خواندن
من بدون عینک نمیتوانم بخوانم.
