لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/115267617.webp
جرات کردن
آن‌ها جرات پریدن از هواپیما را داشتند.
cms/verbs-webp/104849232.webp
زایمان کردن
او به زودی زایمان می‌کند.
cms/verbs-webp/30793025.webp
نمایش دادن
او دوست دارد پول خود را نمایش بدهد.
cms/verbs-webp/33688289.webp
وارد کردن
نباید هرگز به ناشناخته‌ها اجازه ورود دهید.
cms/verbs-webp/6307854.webp
نزدیک شدن
شانس به سویت می‌آید.
cms/verbs-webp/111750432.webp
آویختن
هر دو بر روی شاخ آویخته‌اند.
cms/verbs-webp/105785525.webp
نزدیک بودن
یک فاجعه نزدیک است.
cms/verbs-webp/104818122.webp
تعمیر کردن
او می‌خواست کابل را تعمیر کند.
cms/verbs-webp/96514233.webp
دادن
کودک به ما یک درس خنده‌دار می‌دهد.
cms/verbs-webp/62788402.webp
تایید کردن
ما با کمال میل ایده شما را تایید می‌کنیم.
cms/verbs-webp/124274060.webp
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.
cms/verbs-webp/102304863.webp
لگد زدن
مراقب باشید، اسب می‌تواند لگد بزند!