لغت

بلغاری – تمرین افعال

cms/verbs-webp/110641210.webp
هیجان زدن
منظره او را هیجان زده کرد.
cms/verbs-webp/57248153.webp
ذکر کردن
رئیس ذکر کرد که او را اخراج خواهد کرد.
cms/verbs-webp/101158501.webp
تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.
cms/verbs-webp/108556805.webp
نگاه کردن
من می‌توانستم از پنجره به ساحل نگاه کنم.
cms/verbs-webp/111750395.webp
برگشتن
او نمی‌تواند به تنهایی برگردد.
cms/verbs-webp/80356596.webp
خداحافظی کردن
زن خداحافظی می‌کند.
cms/verbs-webp/109157162.webp
آسان بودن
سواری بر موج برای او آسان است.
cms/verbs-webp/122398994.webp
کشتن
مراقب باشید، با این تبر می‌توانید کسی را بکشید!
cms/verbs-webp/122789548.webp
دادن
پسر عمو چه چیزی را به دوست دخترش برای تولدش داد؟
cms/verbs-webp/102728673.webp
بالا رفتن
او بالا پله‌ها می‌رود.
cms/verbs-webp/122153910.webp
تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم می‌کنند.
cms/verbs-webp/120370505.webp
دور انداختن
چیزی از کشو ندور!