لغت

اندونزيايی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/92145325.webp
نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه می‌کند.
cms/verbs-webp/91997551.webp
فهمیدن
نمی‌توان همه چیزها در مورد کامپیوترها را فهمید.
cms/verbs-webp/124458146.webp
سپردن
صاحب‌ها سگ‌هایشان را برای پیاده‌روی به من می‌سپارند.
cms/verbs-webp/34979195.webp
با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم می‌آیند.
cms/verbs-webp/120900153.webp
بیرون رفتن
بچه‌ها سرانجام می‌خواهند بیرون بروند.
cms/verbs-webp/93150363.webp
بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.
cms/verbs-webp/95543026.webp
شرکت کردن
او در مسابقه شرکت می‌کند.
cms/verbs-webp/104167534.webp
مالک بودن
من یک ماشین اسپرت قرمز دارم.
cms/verbs-webp/73880931.webp
تمیز کردن
کارگر پنجره را تمیز می‌کند.
cms/verbs-webp/123213401.webp
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.
cms/verbs-webp/120801514.webp
دلتنگ شدن
من خیلی به تو دلتنگ خواهم شد!
cms/verbs-webp/117491447.webp
وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.