لغت

هلندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/43483158.webp
با قطار رفتن
من با قطار به آنجا می‌روم.
cms/verbs-webp/99725221.webp
دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.
cms/verbs-webp/80552159.webp
کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمی‌کند.
cms/verbs-webp/106622465.webp
نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا می‌نشیند.
cms/verbs-webp/106591766.webp
کافی بودن
یک سالاد برای من برای ناهار کافی است.
cms/verbs-webp/63351650.webp
لغو شدن
پرواز لغو شده است.
cms/verbs-webp/119913596.webp
دادن
پدر می‌خواهد به پسرش پول اضافی بدهد.
cms/verbs-webp/108218979.webp
باید
او باید از اینجا پیاده شود.
cms/verbs-webp/90554206.webp
گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.
cms/verbs-webp/89635850.webp
شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.
cms/verbs-webp/63868016.webp
برگشتن
سگ اسباب‌بازی را برمی‌گرداند.
cms/verbs-webp/123367774.webp
مرتب کردن
من هنوز باید کاغذ‌های زیادی را مرتب کنم.