لغت

بوسنیایی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/110322800.webp
بد زدن
همکلاسی‌ها در مورد او بد می‌زنند.
cms/verbs-webp/9435922.webp
نزدیک شدن
حلزون‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند.
cms/verbs-webp/96586059.webp
اخراج کردن
رئیس او را اخراج کرده است.
cms/verbs-webp/108350963.webp
غنی کردن
ادویه‌ها غذای ما را غنی می‌کنند.
cms/verbs-webp/120128475.webp
فکر کردن
او همیشه باید به او فکر کند.
cms/verbs-webp/57207671.webp
قبول کردن
نمی‌توانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.
cms/verbs-webp/21689310.webp
صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا می‌زند.
cms/verbs-webp/56994174.webp
بیرون آمدن
چه چیزی از تخم بیرون می‌آید؟
cms/verbs-webp/76938207.webp
زندگی کردن
ما در تعطیلات در یک چادر زندگی کردیم.
cms/verbs-webp/132125626.webp
متقاعد کردن
او اغلب باید دخترش را برای خوردن متقاعد کند.
cms/verbs-webp/26758664.webp
ذخیره کردن
بچه‌های من پول خودشان را ذخیره کرده‌اند.
cms/verbs-webp/58292283.webp
خواستن
او خسارت می‌خواهد.