لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/67095816.webp
با هم زندگی کردن
این دو قرار است به زودی با هم زندگی کنند.
cms/verbs-webp/99769691.webp
گذشتن
قطار از کنار ما می‌گذرد.
cms/verbs-webp/96571673.webp
نقاشی کردن
او دیوار را سفید نقاشی می‌کند.
cms/verbs-webp/93221279.webp
سوزاندن
یک آتش در شومینه می‌سوزد.
cms/verbs-webp/19351700.webp
فراهم کردن
صندلی‌های ساحلی برای تعطیلات‌گردان فراهم شده است.
cms/verbs-webp/120509602.webp
بخشیدن
او هرگز نمی‌تواند به او برای این کار ببخشد!
cms/verbs-webp/129945570.webp
پاسخ دادن
او با یک سوال پاسخ داد.
cms/verbs-webp/100011426.webp
تاثیر گذاردن
خود را تحت تاثیر دیگران قرار ندهید!
cms/verbs-webp/86064675.webp
هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.
cms/verbs-webp/28581084.webp
آویخته شدن
یخ‌ها از سقف آویخته شده‌اند.
cms/verbs-webp/122079435.webp
افزایش دادن
شرکت درآمد خود را افزایش داده است.
cms/verbs-webp/124458146.webp
سپردن
صاحب‌ها سگ‌هایشان را برای پیاده‌روی به من می‌سپارند.