لغت

آلمانی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/96514233.webp
دادن
کودک به ما یک درس خنده‌دار می‌دهد.
cms/verbs-webp/79322446.webp
معرفی کردن
او دوست دختر جدیدش را به والدینش معرفی می‌کند.
cms/verbs-webp/102114991.webp
بریدن
موسس موهای او را می‌برد.
cms/verbs-webp/111615154.webp
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز می‌گرداند.
cms/verbs-webp/38620770.webp
وارد کردن
نباید روغن را در زمین وارد کرد.
cms/verbs-webp/115113805.webp
گپ زدن
آنها با یکدیگر گپ می‌زنند.
cms/verbs-webp/58993404.webp
به خانه رفتن
او بعد از کار به خانه می‌رود.
cms/verbs-webp/11497224.webp
جواب دادن
دانش‌آموز به سوال جواب می‌دهد.
cms/verbs-webp/106851532.webp
نگاه کردن
آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.
cms/verbs-webp/93150363.webp
بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.
cms/verbs-webp/9435922.webp
نزدیک شدن
حلزون‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند.
cms/verbs-webp/99951744.webp
مظنون شدن
او مظنون است که دوست دختر او است.