لغت

제한하다

무역을 제한해야 할까요?

jehanhada

muyeog-eul jehanhaeya halkkayo?

محدود کردن

آیا باید تجارت را محدود کرد؟

기대하다

내 언니는 아이를 기대하고 있다.

gidaehada

nae eonnineun aileul gidaehago issda.

انتظار داشتن

خواهرم منتظر فرزند است.

던지다

그는 공을 바구니에 던진다.

deonjida

geuneun gong-eul bagunie deonjinda.

پرتاب کردن

او توپ را به سبد پرت می‌کند.

몰다

카우보이들은 말로 소를 몰고 간다.

molda

kauboideul-eun mallo soleul molgo ganda.

راندن

گله‌داران با اسب‌ها گاو‌ها را می‌رانند.

다시 길을 찾다

나는 돌아가는 길을 찾을 수 없다.

dasi gil-eul chajda

naneun dol-aganeun gil-eul chaj-eul su eobsda.

بازگشتن

من نمی‌توانم راه بازگشت را پیدا کنم.

익숙해지다

아이들은 치아를 닦는 것에 익숙해져야 한다.

igsughaejida

aideul-eun chialeul dakkneun geos-e igsughaejyeoya handa.

عادت کردن

کودکان باید به مسواک زدن عادت کنند.

죽다

영화에서 많은 사람들이 죽습니다.

jugda

yeonghwa-eseo manh-eun salamdeul-i jugseubnida.

مردن

بسیاری از مردم در فیلم‌ها می‌میرند.

작동시키다

연기가 알람을 작동시켰다.

jagdongsikida

yeongiga allam-eul jagdongsikyeossda.

فعال کردن

دود، زنگار را فعال کرد.

열다

이 통조림을 나에게 열어 줄 수 있나요?

yeolda

i tongjolim-eul na-ege yeol-eo jul su issnayo?

باز کردن

می‌توانی لطفاً این قوطی را برای من باز کنی؟

시작하다

아침 일찍 등산객들이 시작했다.

sijaghada

achim iljjig deungsangaegdeul-i sijaghaessda.

شروع کردن

کوه‌نوردان در اوایل صبح شروع کردند.

타다

그릴 위의 고기가 타지 않아야 한다.

tada

geulil wiui gogiga taji anh-aya handa.

سوختن

گوشت نباید روی منقل بسوزد.

키스하다

그는 아기에게 키스한다.

kiseuhada

geuneun agiege kiseuhanda.

بوسیدن

او نوزاد را می‌بوسد.