لغت

채팅하다

그는 이웃과 자주 채팅합니다.

chaetinghada

geuneun iusgwa jaju chaetinghabnida.

گپ زدن

او اغلب با همسایه‌اش گپ می‌زند.

쓰다

그는 편지를 쓰고 있다.

sseuda

geuneun pyeonjileul sseugo issda.

نوشتن

او یک نامه می‌نویسد.

도망치다

우리 고양이가 도망쳤다.

domangchida

uli goyang-iga domangchyeossda.

فرار کردن

گربه ما فرار کرد.

배달하다

우리 딸은 휴일 동안 신문을 배달합니다.

baedalhada

uli ttal-eun hyuil dong-an sinmun-eul baedalhabnida.

تحویل دادن

دختر ما در تعطیلات روزنامه تحویل می‌دهد.

명령하다

그는 그의 개에게 명령한다.

myeonglyeonghada

geuneun geuui gaeege myeonglyeonghanda.

فرمان دادن

او به سگش فرمان می‌دهد.

준비하다

그녀는 케이크를 준비하고 있다.

junbihada

geunyeoneun keikeuleul junbihago issda.

آماده کردن

او یک کیک آماده می‌کند.

돈을 쓰다

우리는 수리에 많은 돈을 써야 한다.

don-eul sseuda

ulineun sulie manh-eun don-eul sseoya handa.

خرج کردن

ما باید پول زیادی برای تعمیرات خرج کنیم.

다이얼하다

그녀는 전화를 받아 번호를 다이얼했습니다.

daieolhada

geunyeoneun jeonhwaleul bad-a beonholeul daieolhaessseubnida.

شماره گرفتن

او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.

보호하다

헬멧은 사고로부터 보호해야 한다.

bohohada

helmes-eun sagolobuteo bohohaeya handa.

محافظت کردن

یک کلاه باید از تصادف‌ها محافظت کند.

만들다

그는 집에 대한 모델을 만들었다.

mandeulda

geuneun jib-e daehan model-eul mandeul-eossda.

ساختن

او یک مدل برای خانه ساخته است.

어려워하다

둘 다 이별 인사를 하는 것이 어렵다.

eolyeowohada

dul da ibyeol insaleul haneun geos-i eolyeobda.

سخت یافتن

هر دوی آن‌ها وداع گفتن را سخت می‌یابند.

말하다

그는 그의 관중에게 말한다.

malhada

geuneun geuui gwanjung-ege malhanda.

صحبت کردن

او با مخاطبان خود صحبت می‌کند.