لغت

도입하다

땅속에 기름을 도입해서는 안 된다.

doibhada

ttangsog-e gileum-eul doibhaeseoneun an doenda.

وارد کردن

نباید روغن را در زمین وارد کرد.

무시하다

그 아이는 그의 어머니의 말을 무시한다.

musihada

geu aineun geuui eomeoniui mal-eul musihanda.

نادیده گرفتن

کودک سخنان مادرش را نادیده می‌گیرد.

싸우다

운동 선수들은 서로 싸운다.

ssauda

undong seonsudeul-eun seolo ssaunda.

مبارزه کردن

ورزشکاران با یکدیگر مبارزه می‌کنند.

알리다

컴퓨터가 나에게 약속을 알려준다.

allida

keompyuteoga na-ege yagsog-eul allyeojunda.

یادآوری کردن

رایانه به من قرار‌هایم را یادآوری می‌کند.

결정하다

그녀는 어떤 신발을 신을지 결정할 수 없다.

gyeoljeonghada

geunyeoneun eotteon sinbal-eul sin-eulji gyeoljeonghal su eobsda.

تصمیم گرفتن

او نمی‌تواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.

만나다

그들은 처음으로 인터넷에서 서로를 만났다.

mannada

geudeul-eun cheoeum-eulo inteones-eseo seololeul mannassda.

ملاقات کردن

آنها اولین بار یکدیگر را در اینترنت ملاقات کردند.

받다

그녀는 아름다운 선물을 받았습니다.

badda

geunyeoneun aleumdaun seonmul-eul bad-assseubnida.

گرفتن

او یک هدیه زیبا گرفت.

내려가다

비행기는 바다 위로 내려간다.

naelyeogada

bihaeng-gineun bada wilo naelyeoganda.

پایین رفتن

هواپیما بر فراز اقیانوس پایین می‌آید.

치다

불행하게도 많은 동물들이 여전히 차에 치여 있다.

chida

bulhaenghagedo manh-eun dongmuldeul-i yeojeonhi cha-e chiyeo issda.

رانده شدن

متاسفانه هنوز بسیاری از حیوانات توسط ماشین‌ها رانده می‌شوند.

여행하다

우리는 유럽을 여행하는 것을 좋아한다.

yeohaenghada

ulineun yuleob-eul yeohaenghaneun geos-eul joh-ahanda.

سفر کردن

ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.

제거하다

그는 냉장고에서 뭔가를 제거한다.

jegeohada

geuneun naengjang-go-eseo mwongaleul jegeohanda.

برداشتن

او چیزی از یخچال بر می‌دارد.

분해하다

우리 아들은 모든 것을 분해한다!

bunhaehada

uli adeul-eun modeun geos-eul bunhaehanda!

باز کردن

پسرمان همه چیزها را باز می‌کند!