لغت

ويتنامی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/43483158.webp
با قطار رفتن
من با قطار به آنجا می‌روم.
cms/verbs-webp/15353268.webp
فشار دادن
او لیمو را فشار می‌دهد.
cms/verbs-webp/51119750.webp
راه یافتن
من می‌توانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.
cms/verbs-webp/120515454.webp
غذا دادن
بچه‌ها به اسب غذا می‌دهند.
cms/verbs-webp/47969540.webp
نابینا شدن
مردی با نشان‌ها نابینا شده است.
cms/verbs-webp/123492574.webp
تمرین کردن
ورزشکاران حرفه‌ای باید هر روز تمرین کنند.
cms/verbs-webp/118868318.webp
دوست داشتن
او شکلات را بیش از سبزیجات دوست دارد.
cms/verbs-webp/101630613.webp
جستجو کردن
دزد در خانه جستجو می‌کند.
cms/verbs-webp/113415844.webp
ترک کردن
بسیاری از انگلیسی‌ها می‌خواستند از اتحادیه اروپا خارج شوند.
cms/verbs-webp/100011930.webp
گفتن
او به او یک راز می‌گوید.
cms/verbs-webp/106608640.webp
استفاده کردن
حتی کودکان کوچک هم از تبلت استفاده می‌کنند.
cms/verbs-webp/100649547.webp
استخدام کردن
متقاضی استخدام شد.