لغت

کانارا – تمرین افعال

cms/verbs-webp/86710576.webp
رفتن
مهمان‌های تعطیلات ما دیروز رفتند.
cms/verbs-webp/92145325.webp
نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه می‌کند.
cms/verbs-webp/104135921.webp
وارد شدن
او اتاق هتل را وارد می‌شود.
cms/verbs-webp/123380041.webp
اتفاق افتادن
آیا در تصادف کاری به او افتاده است؟
cms/verbs-webp/99455547.webp
قبول کردن
بعضی از مردم نمی‌خواهند حقیقت را قبول کنند.
cms/verbs-webp/61280800.webp
خودداری کردن
نمی‌توانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.
cms/verbs-webp/112407953.webp
گوش دادن
او گوش می‌دهد و یک صدا می‌شنود.
cms/verbs-webp/109766229.webp
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی می‌کند.
cms/verbs-webp/129203514.webp
گپ زدن
او اغلب با همسایه‌اش گپ می‌زند.
cms/verbs-webp/105681554.webp
باعث شدن
شکر بسیاری از بیماری‌ها را ایجاد می‌کند.
cms/verbs-webp/104825562.webp
تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.
cms/verbs-webp/115373990.webp
ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.