لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/32312845.webp
محو کردن
گروه او را محو می‌کند.
cms/verbs-webp/111750395.webp
برگشتن
او نمی‌تواند به تنهایی برگردد.
cms/verbs-webp/122224023.webp
به عقب برگرداندن
به زودی باید دوباره ساعت را به عقب برگردانیم.
cms/verbs-webp/117284953.webp
انتخاب کردن
او یک عینک آفتابی جدید انتخاب می‌کند.
cms/verbs-webp/116067426.webp
فرار کردن
همه از آتش فرار کردند.
cms/verbs-webp/96628863.webp
ذخیره کردن
دختر در حال ذخیره کردن پول جیبی خود است.
cms/verbs-webp/120700359.webp
کُشتن
مار موش را کُشت.
cms/verbs-webp/123786066.webp
نوشیدن
او چای می‌نوشد.
cms/verbs-webp/109657074.webp
دور کردن
یک قو بقیه‌ی قوها را دور می‌زند.
cms/verbs-webp/28993525.webp
همراه شدن
الان همراه شو!
cms/verbs-webp/121928809.webp
تقویت کردن
ورزش از نوع ژیمناستیک ماهیچه‌ها را تقویت می‌کند.
cms/verbs-webp/120015763.webp
خواستن بیرون رفتن
کودک می‌خواهد بیرون برود.