لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/61280800.webp
خودداری کردن
نمی‌توانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.
cms/verbs-webp/106231391.webp
کُشتن
باکتری‌ها بعد از آزمایش کُشته شدند.
cms/verbs-webp/124320643.webp
سخت یافتن
هر دوی آن‌ها وداع گفتن را سخت می‌یابند.
cms/verbs-webp/73649332.webp
فریاد زدن
اگر می‌خواهید شنیده شوید، باید پیام خود را به طور بلند فریاد بزنید.
cms/verbs-webp/109096830.webp
آوردن
سگ توپ را از آب می‌آورد.
cms/verbs-webp/125526011.webp
انجام دادن
هیچ چیزی در مورد آسیب قابل انجام نبود.
cms/verbs-webp/121820740.webp
شروع کردن
کوه‌نوردان در اوایل صبح شروع کردند.
cms/verbs-webp/93697965.webp
چرخیدن
اتومبیل‌ها در یک دایره می‌چرخند.
cms/verbs-webp/99633900.webp
کاوش کردن
انسان‌ها می‌خواهند کره مریخ را کاوش کنند.
cms/verbs-webp/128644230.webp
تجدید کردن
نقاش می‌خواهد رنگ دیوار را تجدید کند.
cms/verbs-webp/111892658.webp
تحویل دادن
او پیتزا به خانه‌ها تحویل می‌دهد.
cms/verbs-webp/94153645.webp
گریه کردن
کودک در وان حمام گریه می‌کند.