لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/122605633.webp
جابجا شدن
همسایه‌های ما دارند جابجا می‌شوند.
cms/verbs-webp/109766229.webp
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی می‌کند.
cms/verbs-webp/71612101.webp
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.
cms/verbs-webp/88615590.webp
توصیف کردن
چطور می‌توان رنگ‌ها را توصیف کرد؟
cms/verbs-webp/112970425.webp
ناراحت شدن
او ناراحت می‌شود زیرا او همیشه خر خر می‌کند.
cms/verbs-webp/115373990.webp
ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.
cms/verbs-webp/15845387.webp
بلند کردن
مادر نوزاد خود را بلند می‌کند.
cms/verbs-webp/130770778.webp
سفر کردن
او دوست دارد سفر کند و بسیاری از کشورها را دیده است.
cms/verbs-webp/124740761.webp
توقف کردن
زن یک ماشین را متوقف می‌کند.
cms/verbs-webp/120900153.webp
بیرون رفتن
بچه‌ها سرانجام می‌خواهند بیرون بروند.
cms/verbs-webp/67232565.webp
توافق کردن
همسایه‌ها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.
cms/verbs-webp/79582356.webp
رمزگشایی کردن
او با یک ذره‌بین کوچکترین چاپ را رمزگشایی می‌کند.