لغت

نروژی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/116233676.webp
آموزش دادن
او جغرافیا می‌آموزد.
cms/verbs-webp/103797145.webp
استخدام کردن
شرکت می‌خواهد مردم بیشتری را استخدام کند.
cms/verbs-webp/110233879.webp
ساختن
او یک مدل برای خانه ساخته است.
cms/verbs-webp/76938207.webp
زندگی کردن
ما در تعطیلات در یک چادر زندگی کردیم.
cms/verbs-webp/105224098.webp
تأیید کردن
او توانست خبر خوب را به شوهرش تأیید کند.
cms/verbs-webp/123648488.webp
سر زدن
پزشک‌ها هر روز به بیمار سر می‌زنند.
cms/verbs-webp/112444566.webp
با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.
cms/verbs-webp/18316732.webp
راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت می‌گذرد.
cms/verbs-webp/110641210.webp
هیجان زدن
منظره او را هیجان زده کرد.
cms/verbs-webp/61280800.webp
خودداری کردن
نمی‌توانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.
cms/verbs-webp/90773403.webp
دنبال کردن
سگ من هنگام دویدن من را دنبال می‌کند.
cms/verbs-webp/93031355.webp
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.