لغت

죽이다

실험 후에 박테리아는 죽였다.

jug-ida

silheom hue bagtelianeun jug-yeossda.

کُشتن

باکتری‌ها بعد از آزمایش کُشته شدند.

서명하다

그는 계약서에 서명했다.

seomyeonghada

geuneun gyeyagseoe seomyeonghaessda.

امضاء کردن

او قرارداد را امضاء کرد.

기차로 가다

나는 기차로 거기로 갈 것이다.

gichalo gada

naneun gichalo geogilo gal geos-ida.

با قطار رفتن

من با قطار به آنجا می‌روم.

다시 보다

그들은 드디어 서로 다시 본다.

dasi boda

geudeul-eun deudieo seolo dasi bonda.

دوباره دیدن

آنها سرانجام یکدیگر را دوباره می‌بینند.

쓰다

그는 편지를 쓰고 있다.

sseuda

geuneun pyeonjileul sseugo issda.

نوشتن

او یک نامه می‌نویسد.

산책하다

그 가족은 일요일에 산책을 간다.

sanchaeghada

geu gajog-eun il-yoil-e sanchaeg-eul ganda.

قدم زدن

خانواده در روزهای یکشنبه قدم می‌زند.

뛰어오르다

아이가 뛰어오른다.

ttwieooleuda

aiga ttwieooleunda.

پریدن بلند

کودک بلند می‌پرد.

설명하다

할아버지는 손자에게 세상을 설명한다.

seolmyeonghada

hal-abeojineun sonja-ege sesang-eul seolmyeonghanda.

توضیح دادن

پدربزرگ به نوه‌اش دنیا را توضیح می‌دهد.

출판하다

출판사는 많은 책을 출판했다.

chulpanhada

chulpansaneun manh-eun chaeg-eul chulpanhaessda.

منتشر کردن

ناشر کتاب‌های زیادی را منتشر کرده است.

내려가다

비행기는 바다 위로 내려간다.

naelyeogada

bihaeng-gineun bada wilo naelyeoganda.

پایین رفتن

هواپیما بر فراز اقیانوس پایین می‌آید.

돌아오다

아버지는 전쟁에서 돌아왔다.

dol-aoda

abeojineun jeonjaeng-eseo dol-awassda.

برگشتن

پدر از جنگ برگشته است.

느끼다

그는 자주 외로움을 느낀다.

neukkida

geuneun jaju oeloum-eul neukkinda.

احساس کردن

او اغلب احساس تنهایی می‌کند.