لغت

لهستانی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/121520777.webp
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.
cms/verbs-webp/109096830.webp
آوردن
سگ توپ را از آب می‌آورد.
cms/verbs-webp/11579442.webp
پرتاب کردن به
آنها توپ را به یکدیگر پرت می‌کنند.
cms/verbs-webp/1502512.webp
خواندن
من بدون عینک نمی‌توانم بخوانم.
cms/verbs-webp/123953850.webp
نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.
cms/verbs-webp/9435922.webp
نزدیک شدن
حلزون‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند.
cms/verbs-webp/44518719.webp
قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.
cms/verbs-webp/86583061.webp
پرداخت کردن
او با کارت اعتباری پرداخت کرد.
cms/verbs-webp/2480421.webp
پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.
cms/verbs-webp/109766229.webp
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی می‌کند.
cms/verbs-webp/62788402.webp
تایید کردن
ما با کمال میل ایده شما را تایید می‌کنیم.
cms/verbs-webp/115291399.webp
خواستن
او خیلی چیز می‌خواهد!