لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/96571673.webp
نقاشی کردن
او دیوار را سفید نقاشی می‌کند.
cms/verbs-webp/125526011.webp
انجام دادن
هیچ چیزی در مورد آسیب قابل انجام نبود.
cms/verbs-webp/71612101.webp
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.
cms/verbs-webp/54887804.webp
ضمانت کردن
بیمه در موارد تصادف محافظت را ضمانت می‌کند.
cms/verbs-webp/122470941.webp
فرستادن
من به شما یک پیام فرستادم.
cms/verbs-webp/130288167.webp
تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز می‌کند.
cms/verbs-webp/115029752.webp
بیرون آوردن
من قبض‌ها را از کیف پولم بیرون می‌آورم.
cms/verbs-webp/102853224.webp
جمع کردن
دوره زبان دانشجویان را از سراسر دنیا جمع می‌کند.
cms/verbs-webp/67232565.webp
توافق کردن
همسایه‌ها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.
cms/verbs-webp/23257104.webp
هل دادن
آنها مرد را به آب هل می‌دهند.
cms/verbs-webp/115224969.webp
بخشیدن
من بدهی‌های او را می‌بخشم.
cms/verbs-webp/8482344.webp
بوسیدن
او نوزاد را می‌بوسد.