لغت

زبان آدیغی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/132125626.webp
متقاعد کردن
او اغلب باید دخترش را برای خوردن متقاعد کند.
cms/verbs-webp/42212679.webp
کار کردن برای
او سخت کار کرد برای نمرات خوبش.
cms/verbs-webp/67955103.webp
خوردن
جوجه‌ها دانه‌ها را می‌خورند.
cms/verbs-webp/41918279.webp
فرار کردن
پسرم می‌خواست از خانه فرار کند.
cms/verbs-webp/62000072.webp
شب گذراندن
ما شب را در ماشین می‌گذرانیم.
cms/verbs-webp/95655547.webp
رها کردن
هیچ کس نمی‌خواهد او را در مقابل صف اسوپرمارکت رها کند.
cms/verbs-webp/94555716.webp
شدن
آنها تیم خوبی شده‌اند.
cms/verbs-webp/100649547.webp
استخدام کردن
متقاضی استخدام شد.
cms/verbs-webp/92612369.webp
پارک کردن
دوچرخه‌ها در مقابل خانه پارک شده‌اند.
cms/verbs-webp/105224098.webp
تأیید کردن
او توانست خبر خوب را به شوهرش تأیید کند.
cms/verbs-webp/77646042.webp
سوزاندن
شما نباید پول را بسوزانید.
cms/verbs-webp/97119641.webp
نقاشی کردن
ماشین آبی نقاشی می‌شود.