لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/115267617.webp
جرات کردن
آن‌ها جرات پریدن از هواپیما را داشتند.
cms/verbs-webp/64053926.webp
غلبه کردن
ورزشکاران بر آبشار غلبه کردند.
cms/verbs-webp/84330565.webp
طول کشیدن
طول کشید تا چمدان او بیاید.
cms/verbs-webp/116358232.webp
اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.
cms/verbs-webp/85677113.webp
استفاده کردن
او روزانه از محصولات آرایشی استفاده می‌کند.
cms/verbs-webp/55119061.webp
دویدن
ورزشکار در حال آماده‌شدن برای دویدن است.
cms/verbs-webp/79317407.webp
فرمان دادن
او به سگش فرمان می‌دهد.
cms/verbs-webp/106665920.webp
احساس کردن
مادر بسیار محبت به فرزندش احساس می‌کند.
cms/verbs-webp/18316732.webp
راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت می‌گذرد.
cms/verbs-webp/63244437.webp
پوشاندن
او صورت خود را می‌پوشاند.
cms/verbs-webp/36406957.webp
گیر افتادن
چرخ در گل گیر کرد.
cms/verbs-webp/99592722.webp
تشکیل دادن
ما با هم یک تیم خوب تشکیل می‌دهیم.