لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/120515454.webp
غذا دادن
بچه‌ها به اسب غذا می‌دهند.
cms/verbs-webp/81973029.webp
شروع کردن
آنها طلاق خود را شروع خواهند کرد.
cms/verbs-webp/118759500.webp
برداشت کردن
ما مقدار زیادی میوه مرکبات برداشت کردیم.
cms/verbs-webp/105854154.webp
محدود کردن
حصارها آزادی ما را محدود می‌کنند.
cms/verbs-webp/70624964.webp
خوش گذراندن
ما در پارک تفریحی خیلی خوش گذشت!
cms/verbs-webp/115847180.webp
کمک کردن
همه به نصب چادر کمک می‌کنند.
cms/verbs-webp/57574620.webp
تحویل دادن
دختر ما در تعطیلات روزنامه تحویل می‌دهد.
cms/verbs-webp/74009623.webp
آزمایش کردن
ماشین در کارگاه آزمایش می‌شود.
cms/verbs-webp/58292283.webp
خواستن
او خسارت می‌خواهد.
cms/verbs-webp/128376990.webp
قطع کردن
کارگر درخت را قطع می‌کند.
cms/verbs-webp/85871651.webp
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!
cms/verbs-webp/86583061.webp
پرداخت کردن
او با کارت اعتباری پرداخت کرد.