لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/40946954.webp
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.
cms/verbs-webp/81885081.webp
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.
cms/verbs-webp/68841225.webp
فهمیدن
من نمی‌توانم شما را بفهمم!
cms/verbs-webp/102169451.webp
مدیریت کردن
باید با مشکلات مدیریت کرد.
cms/verbs-webp/59250506.webp
پیشنهاد دادن
او پیشنهاد داد گل‌ها را آب بدهد.
cms/verbs-webp/108286904.webp
نوشیدن
گاو‌ها آب را از رودخانه می‌نوشند.
cms/verbs-webp/117890903.webp
پاسخ دادن
او همیشه اولین پاسخ را می‌دهد.
cms/verbs-webp/119235815.webp
دوست داشتن
او واقعاً اسبش را دوست دارد.
cms/verbs-webp/91254822.webp
چیدن
او یک سیب چید.
cms/verbs-webp/21529020.webp
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش می‌دود.
cms/verbs-webp/113136810.webp
فرستادن
این بسته به زودی فرستاده می‌شود.
cms/verbs-webp/105934977.webp
تولید کردن
ما با باد و نور خورشید برق تولید می‌کنیم.