لغت

이륙하다

비행기가 방금 이륙했다.

ilyughada

bihaeng-giga bang-geum ilyughaessda.

برخاستن

هواپیما تازه برخاسته است.

치다

자전거 타는 사람이 치였다.

chida

jajeongeo taneun salam-i chiyeossda.

زدن

دوچرخه‌سوار زده شد.

시작하다

아침 일찍 등산객들이 시작했다.

sijaghada

achim iljjig deungsangaegdeul-i sijaghaessda.

شروع کردن

کوه‌نوردان در اوایل صبح شروع کردند.

번역하다

그는 여섯 언어로 번역할 수 있다.

beon-yeoghada

geuneun yeoseos eon-eolo beon-yeoghal su issda.

ترجمه کردن

او می‌تواند بین شش زبان ترجمه کند.

일어나다

여기서 사고가 일어났다.

il-eonada

yeogiseo sagoga il-eonassda.

اتفاق افتادن

یک تصادف در اینجا رخ داده است.

거절하다

아이는 음식을 거절한다.

geojeolhada

aineun eumsig-eul geojeolhanda.

رد کردن

کودک غذای خود را رد می‌کند.

놓치다

그는 못을 놓치고 자신을 다쳤다.

nohchida

geuneun mos-eul nohchigo jasin-eul dachyeossda.

زخمی کردن

او میخ را از دست داد و خودش را زخمی کرد.

가르치다

그녀는 아이에게 수영을 가르친다.

galeuchida

geunyeoneun aiege suyeong-eul galeuchinda.

آموزش دادن

او به فرزندش شنا زدن را آموزش می‌دهد.

일으키다

설탕은 많은 병을 일으킵니다.

il-eukida

seoltang-eun manh-eun byeong-eul il-eukibnida.

باعث شدن

شکر بسیاری از بیماری‌ها را ایجاد می‌کند.

타다

아이들은 자전거나 스쿠터를 타는 것을 좋아한다.

tada

aideul-eun jajeongeona seukuteoleul taneun geos-eul joh-ahanda.

سوار شدن

بچه‌ها دوست دارند روی دوچرخه یا اسکوتر سوار شوند.

들어올리다

어머니는 아기를 들어올린다.

deul-eoollida

eomeonineun agileul deul-eoollinda.

بلند کردن

مادر نوزاد خود را بلند می‌کند.

알아보다

생소한 개들은 서로를 알아보고 싶어한다.

al-aboda

saengsohan gaedeul-eun seololeul al-abogo sip-eohanda.

شناختن

سگ‌های غریب می‌خواهند یکدیگر را بشناسند.