لغت

هندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/109109730.webp
تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.
cms/verbs-webp/95625133.webp
دوست داشتن
او گربه‌اش را خیلی دوست دارد.
cms/verbs-webp/105854154.webp
محدود کردن
حصارها آزادی ما را محدود می‌کنند.
cms/verbs-webp/79317407.webp
فرمان دادن
او به سگش فرمان می‌دهد.
cms/verbs-webp/47969540.webp
نابینا شدن
مردی با نشان‌ها نابینا شده است.
cms/verbs-webp/9754132.webp
امیدوار بودن
من به شانس در بازی امیدوارم.
cms/verbs-webp/86215362.webp
فرستادن
این شرکت کالاها را به سراسر جهان می‌فرستد.
cms/verbs-webp/106591766.webp
کافی بودن
یک سالاد برای من برای ناهار کافی است.
cms/verbs-webp/8451970.webp
بحران کردن
همکاران مشکل را بحران می‌کنند.
cms/verbs-webp/82604141.webp
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم می‌زند.
cms/verbs-webp/85010406.webp
پریدن بر
ورزشکار باید از مانع بپرد.
cms/verbs-webp/96748996.webp
ادامه دادن
کاروان سفر خود را ادامه می‌دهد.