لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/96586059.webp
اخراج کردن
رئیس او را اخراج کرده است.
cms/verbs-webp/120452848.webp
دانستن
او زیادی از کتاب‌ها را تقریباً حفظ می‌داند.
cms/verbs-webp/96628863.webp
ذخیره کردن
دختر در حال ذخیره کردن پول جیبی خود است.
cms/verbs-webp/130814457.webp
اضافه کردن
او بعضی شیر به قهوه اضافه می‌کند.
cms/verbs-webp/65840237.webp
فرستادن
کالاها به من در یک بسته فرستاده می‌شوند.
cms/verbs-webp/85010406.webp
پریدن بر
ورزشکار باید از مانع بپرد.
cms/verbs-webp/112290815.webp
حل کردن
او بی‌فایده سعی می‌کند مشکل را حل کند.
cms/verbs-webp/51119750.webp
راه یافتن
من می‌توانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.
cms/verbs-webp/101971350.webp
ورزش کردن
ورزش کردن شما را جوان و سالم نگه می‌دارد.
cms/verbs-webp/69139027.webp
کمک کردن
آتش‌نشانان سریعاً کمک کردند.
cms/verbs-webp/98561398.webp
مخلوط کردن
نقاش رنگ‌ها را مخلوط می‌کند.
cms/verbs-webp/120368888.webp
گفتن
او به من یک راز گفت.