لغت

زبان مقدونی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/99167707.webp
مست شدن
او مست شد.
cms/verbs-webp/81885081.webp
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.
cms/verbs-webp/120624757.webp
قدم زدن
او دوست دارد در جنگل قدم بزند.
cms/verbs-webp/57207671.webp
قبول کردن
نمی‌توانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.
cms/verbs-webp/118011740.webp
ساختن
بچه‌ها یک برج بلند می‌سازند.
cms/verbs-webp/100965244.webp
نگاه کردن
او به دره پایین نگاه می‌کند.
cms/verbs-webp/106622465.webp
نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا می‌نشیند.
cms/verbs-webp/23468401.webp
نامزد شدن
آنها به طور مخفی نامزد شده‌اند!
cms/verbs-webp/92266224.webp
خاموش کردن
او برق را خاموش می‌کند.
cms/verbs-webp/34725682.webp
پیشنهاد دادن
زن به دوستش چیزی پیشنهاد می‌دهد.
cms/verbs-webp/38620770.webp
وارد کردن
نباید روغن را در زمین وارد کرد.
cms/verbs-webp/106997420.webp
دست نزدن
طبیعت دست نزده ماند.