لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/117490230.webp
سفارش دادن
او برای خودش صبحانه سفارش داد.
cms/verbs-webp/47969540.webp
نابینا شدن
مردی با نشان‌ها نابینا شده است.
cms/verbs-webp/102853224.webp
جمع کردن
دوره زبان دانشجویان را از سراسر دنیا جمع می‌کند.
cms/verbs-webp/122010524.webp
به عهده گرفتن
من سفرهای زیادی را به عهده گرفته‌ام.
cms/verbs-webp/1502512.webp
خواندن
من بدون عینک نمی‌توانم بخوانم.
cms/verbs-webp/115291399.webp
خواستن
او خیلی چیز می‌خواهد!
cms/verbs-webp/40326232.webp
فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!
cms/verbs-webp/82669892.webp
رفتن
شما هر دو به کجا می‌روید؟
cms/verbs-webp/112970425.webp
ناراحت شدن
او ناراحت می‌شود زیرا او همیشه خر خر می‌کند.
cms/verbs-webp/91442777.webp
روی ... قدم زدن
من نمی‌توانم با این پا روی زمین قدم بزنم.
cms/verbs-webp/115172580.webp
اثبات کردن
او می‌خواهد یک فرمول ریاضی را اثبات کند.
cms/verbs-webp/95655547.webp
رها کردن
هیچ کس نمی‌خواهد او را در مقابل صف اسوپرمارکت رها کند.