لغت

گرجی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/84314162.webp
پخش کردن
او بازوهایش را به گستره می‌پاشد.
cms/verbs-webp/20225657.webp
خواستن
نوعه من از من زیاد می‌خواهد.
cms/verbs-webp/90554206.webp
گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.
cms/verbs-webp/93150363.webp
بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.
cms/verbs-webp/98561398.webp
مخلوط کردن
نقاش رنگ‌ها را مخلوط می‌کند.
cms/verbs-webp/109109730.webp
تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.
cms/verbs-webp/28642538.webp
ایستاده گذاشتن
امروز بسیاری مجبورند ماشین‌های خود را ایستاده گذارند.
cms/verbs-webp/104135921.webp
وارد شدن
او اتاق هتل را وارد می‌شود.
cms/verbs-webp/97188237.webp
رقصیدن
آن‌ها با عشق یک تانگو را می‌رقصند.
cms/verbs-webp/64053926.webp
غلبه کردن
ورزشکاران بر آبشار غلبه کردند.
cms/verbs-webp/90821181.webp
زدن
او در تنیس حریف خود را زد.
cms/verbs-webp/129002392.webp
کاوش کردن
فضانوردان می‌خواهند فضای بیرونی را کاوش کنند.