لغت

فنلاندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/9435922.webp
نزدیک شدن
حلزون‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند.
cms/verbs-webp/118826642.webp
توضیح دادن
پدربزرگ به نوه‌اش دنیا را توضیح می‌دهد.
cms/verbs-webp/107407348.webp
سفر کردن در
من در سراسر جهان زیاد سفر کرده‌ام.
cms/verbs-webp/122632517.webp
اشتباه شدن
امروز همه چیز اشتباه می‌شود!
cms/verbs-webp/82604141.webp
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم می‌زند.
cms/verbs-webp/123179881.webp
تمرین کردن
او هر روز با اسکیت‌بورد خود تمرین می‌کند.
cms/verbs-webp/108218979.webp
باید
او باید از اینجا پیاده شود.
cms/verbs-webp/121820740.webp
شروع کردن
کوه‌نوردان در اوایل صبح شروع کردند.
cms/verbs-webp/69139027.webp
کمک کردن
آتش‌نشانان سریعاً کمک کردند.
cms/verbs-webp/122394605.webp
تغییر دادن
مکانیکی تایرها را تغییر می‌دهد.
cms/verbs-webp/121112097.webp
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کرده‌ام!
cms/verbs-webp/61245658.webp
پریدن بیرون
ماهی از آب بیرون می‌پرد.