لغت

فنلاندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/123237946.webp
اتفاق افتادن
یک تصادف در اینجا رخ داده است.
cms/verbs-webp/32312845.webp
محو کردن
گروه او را محو می‌کند.
cms/verbs-webp/61280800.webp
خودداری کردن
نمی‌توانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.
cms/verbs-webp/113253386.webp
موفق شدن
این‌بار موفق نشد.
cms/verbs-webp/123367774.webp
مرتب کردن
من هنوز باید کاغذ‌های زیادی را مرتب کنم.
cms/verbs-webp/108556805.webp
نگاه کردن
من می‌توانستم از پنجره به ساحل نگاه کنم.
cms/verbs-webp/122707548.webp
ایستادن
کوه‌نوردی روی قله ایستاده است.
cms/verbs-webp/80332176.webp
زیر خط کشیدن
او بیانیه خود را زیر خط کشید.
cms/verbs-webp/110646130.webp
پوشاندن
او نان را با پنیر پوشانده است.
cms/verbs-webp/80427816.webp
اصلاح کردن
معلم مقالات دانش‌آموزان را اصلاح می‌کند.
cms/verbs-webp/86403436.webp
بستن
شما باید شیر آب را به شدت ببندید!
cms/verbs-webp/98082968.webp
گوش دادن
او به او گوش می‌دهد.