لغت

فنلاندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/71612101.webp
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.
cms/verbs-webp/100585293.webp
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.
cms/verbs-webp/44782285.webp
اجازه دادن
او برای بادکنک خود اجازه پرواز می‌دهد.
cms/verbs-webp/93031355.webp
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.
cms/verbs-webp/104818122.webp
تعمیر کردن
او می‌خواست کابل را تعمیر کند.
cms/verbs-webp/116932657.webp
دریافت کردن
او در سنین پیری بازنشستگی خوبی دریافت می‌کند.
cms/verbs-webp/101938684.webp
انجام دادن
او تعمیرات را انجام می‌دهد.
cms/verbs-webp/92266224.webp
خاموش کردن
او برق را خاموش می‌کند.
cms/verbs-webp/87205111.webp
تصاحب کردن
ملخ‌ها تصاحب کرده‌اند.
cms/verbs-webp/114379513.webp
پوشاندن
لیلی‌های آبی آب را می‌پوشانند.
cms/verbs-webp/80332176.webp
زیر خط کشیدن
او بیانیه خود را زیر خط کشید.
cms/verbs-webp/103797145.webp
استخدام کردن
شرکت می‌خواهد مردم بیشتری را استخدام کند.