لغت

فنلاندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/108118259.webp
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.
cms/verbs-webp/87142242.webp
آویخته شدن
گهواره از سقف آویخته شده است.
cms/verbs-webp/92456427.webp
خریدن
آنها می‌خواهند یک خانه بخرند.
cms/verbs-webp/125402133.webp
لمس کردن
او به طور محبت‌آمیز به او لمس می‌کند.
cms/verbs-webp/85871651.webp
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!
cms/verbs-webp/106591766.webp
کافی بودن
یک سالاد برای من برای ناهار کافی است.
cms/verbs-webp/105224098.webp
تأیید کردن
او توانست خبر خوب را به شوهرش تأیید کند.
cms/verbs-webp/112444566.webp
با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.
cms/verbs-webp/71260439.webp
نوشتن به
او هفته پیش به من نوشت.
cms/verbs-webp/86403436.webp
بستن
شما باید شیر آب را به شدت ببندید!
cms/verbs-webp/124458146.webp
سپردن
صاحب‌ها سگ‌هایشان را برای پیاده‌روی به من می‌سپارند.
cms/verbs-webp/83548990.webp
برگشتن
بومرانگ برگشت.