لغت

달리다

운동선수가 달린다.

dallida

undongseonsuga dallinda.

دویدن

ورزشکار دو می‌زند.

살다

그들은 공동 주택에 살고 있다.

salda

geudeul-eun gongdong jutaeg-e salgo issda.

زندگی کردن

آنها در یک آپارتمان مشترک زندگی می‌کنند.

학년을 반복하다

학생이 학년을 반복했다.

hagnyeon-eul banboghada

hagsaeng-i hagnyeon-eul banboghaessda.

سال تکراری گرفتن

دانش‌آموز یک سال تکراری گرفته است.

뛰어넘다

선수는 장애물을 뛰어넘어야 한다.

ttwieoneomda

seonsuneun jang-aemul-eul ttwieoneom-eoya handa.

پریدن بر

ورزشکار باید از مانع بپرد.

들여보내다

밖에 눈이 내리고 있었고, 우리는 그들을 들여보냈다.

deul-yeobonaeda

bakk-e nun-i naeligo iss-eossgo, ulineun geudeul-eul deul-yeobonaessda.

وارد کردن

برف داشت می‌بارید و ما آنها را وارد کردیم.

일하다

그는 좋은 성적을 위해 열심히 일했다.

ilhada

geuneun joh-eun seongjeog-eul wihae yeolsimhi ilhaessda.

کار کردن برای

او سخت کار کرد برای نمرات خوبش.

도착하다

그는 딱 맞춰서 도착했다.

dochaghada

geuneun ttag majchwoseo dochaghaessda.

رسیدن

او دقیقاً به موقع رسید.

섬기다

개는 주인을 섬기는 것을 좋아한다.

seomgida

gaeneun ju-in-eul seomgineun geos-eul joh-ahanda.

خدمت کردن

سگ‌ها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.

지나가다

기차가 우리 옆으로 지나가고 있다.

jinagada

gichaga uli yeop-eulo jinagago issda.

گذشتن

قطار از کنار ما می‌گذرد.

기다리다

내 친구는 오늘 나를 기다렸다.

gidalida

nae chinguneun oneul naleul gidalyeossda.

قرار گذاشتن

دوست من امروز من را قرار گذاشت.

감사하다

너무 감사합니다!

gamsahada

neomu gamsahabnida!

تشکر کردن

من از شما برای آن خیلی تشکر می‌کنم!

따라가다

병아리들은 항상 엄마를 따라간다.

ttalagada

byeong-alideul-eun hangsang eommaleul ttalaganda.

دنبال کردن

جوجه‌ها همیشه مادرشان را دنبال می‌کنند.