لغت

فنلاندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/63457415.webp
ساده کردن
شما باید چیزهای پیچیده را برای کودکان ساده کنید.
cms/verbs-webp/120700359.webp
کُشتن
مار موش را کُشت.
cms/verbs-webp/120655636.webp
به‌روز کردن
امروزه باید دانش خود را به‌طور مداوم به‌روز کنید.
cms/verbs-webp/84506870.webp
مست شدن
او تقریباً هر شب مست می‌شود.
cms/verbs-webp/106725666.webp
بررسی کردن
او بررسی می‌کند که چه کسی در آنجا زندگی می‌کند.
cms/verbs-webp/115520617.webp
رانده شدن
یک دوچرخه‌سوار توسط یک ماشین رانده شد.
cms/verbs-webp/120368888.webp
گفتن
او به من یک راز گفت.
cms/verbs-webp/94555716.webp
شدن
آنها تیم خوبی شده‌اند.
cms/verbs-webp/100965244.webp
نگاه کردن
او به دره پایین نگاه می‌کند.
cms/verbs-webp/115113805.webp
گپ زدن
آنها با یکدیگر گپ می‌زنند.
cms/verbs-webp/75001292.webp
حرکت کردن
وقتی چراغ عوض شد، اتومبیل‌ها حرکت کردند.
cms/verbs-webp/109565745.webp
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش می‌دهد.