لغت

فنلاندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/95655547.webp
رها کردن
هیچ کس نمی‌خواهد او را در مقابل صف اسوپرمارکت رها کند.
cms/verbs-webp/91820647.webp
برداشتن
او چیزی از یخچال بر می‌دارد.
cms/verbs-webp/121112097.webp
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کرده‌ام!
cms/verbs-webp/119847349.webp
شنیدن
من نمی‌توانم شما را بشنوم!
cms/verbs-webp/21529020.webp
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش می‌دود.
cms/verbs-webp/63457415.webp
ساده کردن
شما باید چیزهای پیچیده را برای کودکان ساده کنید.
cms/verbs-webp/113415844.webp
ترک کردن
بسیاری از انگلیسی‌ها می‌خواستند از اتحادیه اروپا خارج شوند.
cms/verbs-webp/102677982.webp
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس می‌کند.
cms/verbs-webp/99455547.webp
قبول کردن
بعضی از مردم نمی‌خواهند حقیقت را قبول کنند.
cms/verbs-webp/10206394.webp
تحمل کردن
او به سختی می‌تواند درد را تحمل کند!
cms/verbs-webp/87142242.webp
آویخته شدن
گهواره از سقف آویخته شده است.
cms/verbs-webp/109657074.webp
دور کردن
یک قو بقیه‌ی قوها را دور می‌زند.