لغت
یادگیری افعال – استونيايی

saatma
Kaubad saadetakse mulle pakendis.
فرستادن
کالاها به من در یک بسته فرستاده میشوند.

magama
Beebi magab.
خوابیدن
نوزاد خوابیده است.

usaldama
Omanikud usaldavad oma koerad mulle jalutuskäiguks.
سپردن
صاحبها سگهایشان را برای پیادهروی به من میسپارند.

ehitama
Lapsed ehitavad kõrget torni.
ساختن
بچهها یک برج بلند میسازند.

tagasi helistama
Palun helistage mulle homme tagasi.
باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.

nõudma
Minu lapselaps nõuab minult palju.
خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.

peatuma
Sa pead punase tule juures peatuma.
توقف کردن
شما باید در چراغ قرمز توقف کنید.

maha viskama
Härg viskas mehe maha.
پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.

omama käsutuses
Lapsed omavad käsutuses ainult taskuraha.
در اختیار داشتن
کودکان فقط پول جیبی را در اختیار دارند.

kergelt tulema
Surfamine tuleb talle kergelt.
آسان بودن
سواری بر موج برای او آسان است.

muljet avaldama
See avaldas meile tõesti muljet!
تحت تاثیر قرار دادن
این واقعاً ما را تحت تاثیر قرار داد!
