لغت

پنجابی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/99951744.webp
مظنون شدن
او مظنون است که دوست دختر او است.
cms/verbs-webp/119747108.webp
خوردن
امروز چه می‌خواهیم بخوریم؟
cms/verbs-webp/1502512.webp
خواندن
من بدون عینک نمی‌توانم بخوانم.
cms/verbs-webp/124123076.webp
توافق کردن
آنها توافق کردند تا قرارداد را امضاء کنند.
cms/verbs-webp/106231391.webp
کُشتن
باکتری‌ها بعد از آزمایش کُشته شدند.
cms/verbs-webp/44127338.webp
ترک کردن
او شغل خود را ترک کرد.
cms/verbs-webp/61280800.webp
خودداری کردن
نمی‌توانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.
cms/verbs-webp/111160283.webp
تصور کردن
او هر روز چیزی جدید تصور می‌کند.
cms/verbs-webp/102631405.webp
فراموش کردن
او نمی‌خواهد گذشته را فراموش کند.
cms/verbs-webp/122479015.webp
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده می‌شود.
cms/verbs-webp/21529020.webp
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش می‌دود.
cms/verbs-webp/123380041.webp
اتفاق افتادن
آیا در تصادف کاری به او افتاده است؟