لغت

پنجابی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/110322800.webp
بد زدن
همکلاسی‌ها در مورد او بد می‌زنند.
cms/verbs-webp/99951744.webp
مظنون شدن
او مظنون است که دوست دختر او است.
cms/verbs-webp/47969540.webp
نابینا شدن
مردی با نشان‌ها نابینا شده است.
cms/verbs-webp/90292577.webp
عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.
cms/verbs-webp/100565199.webp
صبحانه خوردن
ما ترجیح می‌دهیم در رختخواب صبحانه بخوریم.
cms/verbs-webp/121870340.webp
دویدن
ورزشکار دو می‌زند.
cms/verbs-webp/81025050.webp
مبارزه کردن
ورزشکاران با یکدیگر مبارزه می‌کنند.
cms/verbs-webp/118868318.webp
دوست داشتن
او شکلات را بیش از سبزیجات دوست دارد.
cms/verbs-webp/17624512.webp
عادت کردن
کودکان باید به مسواک زدن عادت کنند.
cms/verbs-webp/116166076.webp
پرداخت کردن
او با کارت اعتباری آنلاین پرداخت می‌کند.
cms/verbs-webp/79404404.webp
نیاز داشتن
من تشنه‌ام، نیاز به آب دارم!
cms/verbs-webp/106997420.webp
دست نزدن
طبیعت دست نزده ماند.