لغت

پرتغالی (PT) – تمرین افعال

cms/verbs-webp/110045269.webp
تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل می‌کند.
cms/verbs-webp/47969540.webp
نابینا شدن
مردی با نشان‌ها نابینا شده است.
cms/verbs-webp/114415294.webp
زدن
دوچرخه‌سوار زده شد.
cms/verbs-webp/124320643.webp
سخت یافتن
هر دوی آن‌ها وداع گفتن را سخت می‌یابند.
cms/verbs-webp/90821181.webp
زدن
او در تنیس حریف خود را زد.
cms/verbs-webp/1502512.webp
خواندن
من بدون عینک نمی‌توانم بخوانم.
cms/verbs-webp/120452848.webp
دانستن
او زیادی از کتاب‌ها را تقریباً حفظ می‌داند.
cms/verbs-webp/78073084.webp
دراز کشیدن
آنها خسته بودند و دراز کشیدند.
cms/verbs-webp/109565745.webp
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش می‌دهد.
cms/verbs-webp/121670222.webp
دنبال کردن
جوجه‌ها همیشه مادرشان را دنبال می‌کنند.
cms/verbs-webp/115113805.webp
گپ زدن
آنها با یکدیگر گپ می‌زنند.
cms/verbs-webp/75492027.webp
برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.