لغت

نیورسک – تمرین افعال

cms/verbs-webp/81986237.webp
مخلوط کردن
او یک آب میوه مخلوط می‌کند.
cms/verbs-webp/38753106.webp
صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.
cms/verbs-webp/124274060.webp
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.
cms/verbs-webp/93031355.webp
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.
cms/verbs-webp/128644230.webp
تجدید کردن
نقاش می‌خواهد رنگ دیوار را تجدید کند.
cms/verbs-webp/67880049.webp
ول کردن
شما نباید گریپ را ول کنید!
cms/verbs-webp/57574620.webp
تحویل دادن
دختر ما در تعطیلات روزنامه تحویل می‌دهد.
cms/verbs-webp/119417660.webp
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.
cms/verbs-webp/114091499.webp
آموزش دادن
سگ توسط او آموزش داده شده است.
cms/verbs-webp/102238862.webp
دیدن
یک دوست قدیمی او را می‌بیند.
cms/verbs-webp/92513941.webp
ساختن
آن‌ها می‌خواستند یک عکس خنده‌دار بسازند.
cms/verbs-webp/61245658.webp
پریدن بیرون
ماهی از آب بیرون می‌پرد.