لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/100298227.webp
آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش می‌گیرد.
cms/verbs-webp/116358232.webp
اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.
cms/verbs-webp/4553290.webp
وارد شدن
کشتی در حال ورود به بندر است.
cms/verbs-webp/69139027.webp
کمک کردن
آتش‌نشانان سریعاً کمک کردند.
cms/verbs-webp/92543158.webp
ترک کردن
ترک کردن سیگار!
cms/verbs-webp/108118259.webp
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.
cms/verbs-webp/83661912.webp
آماده کردن
آنها یک وعده غذایی لذیذ آماده می‌کنند.
cms/verbs-webp/118780425.webp
چشیدن
سرآشپز سوپ را چشیده است.
cms/verbs-webp/92612369.webp
پارک کردن
دوچرخه‌ها در مقابل خانه پارک شده‌اند.
cms/verbs-webp/90821181.webp
زدن
او در تنیس حریف خود را زد.
cms/verbs-webp/92456427.webp
خریدن
آنها می‌خواهند یک خانه بخرند.
cms/verbs-webp/109434478.webp
باز کردن
جشنواره با آتش‌بازی آغاز شد.